جدول جو
جدول جو

معنی خوش محاضره - جستجوی لغت در جدول جو

خوش محاضره
(خوَشْ / خُشْ مُ ضَ / ضِ رَ / رِ)
خوش صحبت. خوش مجلس. خوش سخن. خوش گفت و شنود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خوَشْ / خُشْ مُ وَ / وِ رَ / رِ)
خوش گفت و شنود. خوش صحبت. خوش اختلاط: و ابوعلی محمد مردی فاضل بوده است و بغایت پرهیزگار و خوش محاوره و خوش منظر و فصیح... و دانا و عاقل. (تاریخ قم ص 217)
لغت نامه دهخدا
(خوَشْ / خُشْ مَ ضَ)
خوش مجلس. آنکه حضورش ملال آور نیست. خوش نشست و برخاست. مقابل بدمحضر، خوب ظاهر. مقابل خوش مخبر
لغت نامه دهخدا
خوش معاشرت، خوش آمیز، معاشرتی، گرم سخن
فرهنگ واژه مترادف متضاد